ای وجودت منزّه از هر عیب 
ای به اسرار عالمین آگاه
خالق دشتهای سبز بهشت 
نیّر اعظم ای نبی ا...

لحظه ای که تو آفریده شدی 
می چکید از وجود تو توحید 
تو همانی که نور سیمایت 
دور تا دور عرش ریسه کشید 

آن زمانیکه قادر مطلق 
تا دو شعبه ز نور خود وا کرد 
به یکی گفت تو ،،محمد،، باش 
آن یکی را علی اعلا کرد 

به یکی گفت تو پیمبر باش 
آن یکی نور جانشینش شد 
این یکی فخر کائنات احمد 
آن یکی فخر مومنینش شد 

دلی از جنس یاس داری تو
من به قربان قلب مرمری ات 
از شروع ازل زبانزد شد 
در سماوات عشق حیدری ات

رتبه ی اولی تو در خلقت 
حق تو را شمس اهل بینش کرد 
صد هزاران ستاره را یکجا 
لابلای نگات چینش کرد 

پر زدن گرد عرش کار تو بود
ذره ای در دلم ندارم شک 
زیر پهنای سبز بال و پرت 
آسمان گم شده به چشم ملک 

رحمت وافری که نازل شد 
حین آغاز سال عام الفیل 
به زمین زد تمام بت ها را
طاق کسری شکست و شد تعطیل...